بستن ویدیو
چگونه منطقی فکر کنیم و از سفسطه منطقی دوری کنیم
سعی کنید نگارشتان بر مبنای تفکری منطقی باشد. یاد بگیرید از روش‌های قیاسی و ترکیبی تفکر در نگارش استفاده کنید و از سفسطه خودداری نمایید.
منطق استنتاجی:
هنگامی که از روش قیاسی استفاده می‌کنید، صحبت خود را با مثلها (حقایق یا مشاهدات) آغاز کرده و از آنها برای رسیدن به نتیجه استفاده کنید. هرگاه شواهد را تفسیر می‌کنید از روش استنتاجی استفاده می‌کنید. استفاده از موارد محتمل برای تعمیم دادن را جهش قیاسی می‌نامیم. بنابراین در روش‌ قیاسی بجای ایجاد یقین به جهت ارائه، مورد احتمالی و باورپذیر به کار گرفته میشود. شما میبایست اطمینان حاصل نمایید که شواهد ارائه شده کافیست و بر اساس سنجش جانبدارانه نمی باشند. اطمینان حاصل کنید که از اطلاعاتی که میتواند جمع‌بندی شما را از موضوعی بی‌اعتبار سازد (ابعاد نادیده گرفته شده) خودداری کنید، حتی از ارائه شواهدی که در راستای تائید نتیجه‌ای از پیش گرفته شده (تحریف) نیز خودداری نمایید.
روش تلفیقی:
هنگامی که از روش تلفیقی استفاده می‌کنید، کار خود را با تعمیم آغاز می‌کنید و دیدگاهی عمومی نسبت به موضوعی خاص را ارائه کرده و از طریق آن به نتیجه ای در مورد موضوع مطرح شده دست پیدا کنید. در این روش معمولا از قیاس منطقی استفاده میشود، دیدگاهی که شامل یک فرضیه بزرگ، یک فرضیه کوچک و یک جمع بندی است؛ به عنوان مثال؛ تمام مردان نادان هستند (فرضیه بزرگ)؛ Smith مرد است (فرضیه کوچک)؛ بنابراین، Smith نادان است (جمع بندی). مسلما مخاطب شما باید ایده و ارزش‌هایی که به عنوان فرضیه ارائه میدهید را بپذیرد تا بتواند به جمه بندی مورد نظر برسد. گاهی جمع بندی یا نتیجه گیری اعلام نمی‌شود. قیاس منطقی بدون ارائه فرضیات کوچک یا بزرگ و یا حتی جمع بندی می‌بایست با دقت فراوان بررسی شود چون تعمیم بکار گرفته شده ممکن است دقیق نباشد.
متد Toulmin:
یکی دیگر از روشهای بینش روند تفکر منطقی، متد Toulmin است. این روش از روش قیاس منطقی آزادتر است و اجازهٔ ارائه عناصر پراهمیت نظیر ارائه موارد محتمل پیش زمینه و یا شواهد فرضیه را میدهد. در این روش مبحث مطرح شده، پس از عنوان حقایق یا شواهد پذیرفته شده (اطلاعات) و از طریق بیانیه (گواهی دادن) به جمع بندی (ادعای مطرح شده) میرسیم و این امر باعث ایجاد رابطهٔ منطقی بین دو مورد میشود. حکم بیان شده معمولا در مورد بحث بکار گرفته میشود و مانند قیاس گفته نشده در روش قیاس منطقی می‌بایستی با دقت بررسی شود تا بتواند مورد پذیرش قرار گیرد. نویسنده در این روش میتواند برای فرضیات بزرگ استثنا قائل شود. کلماتی نظیر "احتمالا، بدون شک، و مطمئنا" میزان اطمینان از نتیجهٔ بدست آمده را نشان میدهد؛ اصطلاحات متقابل نظیره "مگر اینکه" اجازه میدهد نویسنده اعتراضات به فرضیه را پیش‌بینی کند.
سفسطه:
یک بحث قیاسی می‌بایست هم حقیقی و هم معتبر باشد. استدلال حقیقی بر اساس فرضیه‌های مورد تأیید عموم شکل می‌گیرد. سعی کنید بتوانید تفاوت بین حقیقت (بر اساس اطلاعات تائید شده) و نظریات (بر اساس سلیقهٔ شخصی) را تشخیص دهید. استدلال صحیح تفکر منطقی در پی خود دارد. سفسطه وجود خطا در فرضیه (حقیقت) و یا منطق (صحت استدلال) هستد. سفسطه ممکن است حاصل ارائه‌ی نادرست شواهد، از تکیه بر فرضیات نادرست و یا ارائه‌ی فرضیه‌ی مورد نیاز و یا مخدوش کردن صورت مسئله باشد. موارد زیر سفسطه‌های رایج هستند:
  • موارد غیر منطقی: علم و عقیده‌ای که از نظر منطقی با جملات بیان شده همخوانی ندارد، به زبان ساده‌تر، نتیجه‌گیری که با فرضیه مطرح شده همخوان نباشد.
  • تعمیم عجولانه: تعمیم دادن بر اساس شواهد ناکافی یا ارائه شواهد جانبدارانه. طرح بحث علیه شخص به جای موضع عقیدتی، حمله به شخص بابت عقایدش به جای مواجههٔ منطقی با صورت مسالهٔ مطرح شده توسط آن شخص!
  • پیروی کورکورانه: مبحثی که عملا میگوید چون همهٔ افراد اینگونه فکر میکنند یا به این شکل صحبت یا عمل میکنند شما نیز باید همین کار را انجام دهید.
  • شاه ماهی قرمز: فرار از مسالهٔ اصلی با جلب توجه به موضوع بی‌ربط
  • هر دو..... یا: اعلام اینکه فقط دو گزینه وجود دارد در حالیکه گزینه‌های دیگر هم حاضر هستند.
  • قیاس نادرست: فرض اینکه به خاطر اینکه دو چیز از بعضی جهات به هم شبیه هستند باید از جهات دیگه هم شبیه باشند.
  • طفره رفتن: اظهار نظری که از اصطلاحی با دو مفهوم متفاوت استفاده می‌کند.
  • شیب لغزنده: فرض اینکه اگر موضوع مجاز تلقی شود، اولین قدم برای نابودی خواهد بود.
  • ساده سازی بیش از حد: دیدگاه یا بیانیه ای که به موارد پراهمیتی درباره ی مسئله یا موضوعی نمی پردازد.
  • طرح سوال: اظهار نظری که نکته ای مشخص شده ارائه مینماید. چنین اظهار نظر‌هایی چرخشی هستند. از این لحاظ که از نکته ای که در فرضیه ی اولیه اعلام شده نتیجه گیری میکنند.
  • علت نادرست: فرض اینکه چون یک اتفاق پس از دیگری افتاده، اولین اتفاق علت اتفاق دوم بوده است. گاهی اسم این سفسطه post hoc ، ergo propter hoc (بعد از این اتفاق، پس به علت این اتفاق) نامیده میشود.